فاین تذهبون

ساخت وبلاگ
دانلود کتاب دیوان عشق تعداد اشعار: بالغ بر ۱۳۰۰ شعر قالب اشعار: غزل، قصیده،مثنوی،رباعی،شعر نو و ... موضوع اشعار: مذهبی، مناسبتی و آئینی تعداد صفحات: ۱۲۴۱ صفحه شاعر: علی اسماعیلی وردنجانی نوع فایل: apk  حجم فایل: فقط ۲ مگابایت قابلیت نصب: سیستم های اندروید لینک دانلود مستقیم: دریافت فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 75 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 20:23

من و غم و من و غصّه من و دو چشم ترم من و خرابه ی شام و من و سر پدرم من و شب و من و عمّه، من و اسارت و بندمن و دو گونه ی نیلی و زحمت سفرم من و پر آبله پا و دو گوش پاره شدهخمیده نیز ز رنج و بلا شده کمرم من و خدا و من و آسمان، من و خاکبه جلوه بر سر نی شمس و انجم و قمرم من و کبودی پهلو و تاول کف پامن و خجالت از عمّه ام که شد سپرم سه ساله ای که زمین گیر و پیر گشت منمچرا که داغ عزیزان نشسته بر جگرم کشید موی مرا زجر و زجر داد مراچنان که موی سیاهی نمانده روی سرم نشان سنگ شد از پشت بام ها سرِ ماز ضرب سنگ شکسته تمام بال و پرم ز بعد واقعه ی کربلا و ظهر عطششده سیاه همه روزگار در نظرم به وسعت همه عالم عزاست در دل منروان دو چشمه ی خون نیز جاری از بصرم شکسته بال روم از خرابه سوی بهشتبه روی دست بتول(س)، اصغر(ع) است منتظرم رَوم که زحمت عمّه شود کمی کمترخدا محافظتان ای تمام اهل حرم فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 70 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 20:23

در ماتم حسین(ع) همه دیده هاست خون جاری ز چشم شیعه به وقت بُکاست خون هر سینه ای به غصه و غم گشته مبتلاچشم هر آن کسی که به غم مبتلاست خون پاشیده خون حنجر او چون به روی خاکتا روز حشر تربت کرب و بلاست خون در عرش جبرئیل زند دست غم به سرچشم سروش وحی به عرش خداست خون ماتم سراست از غم او عالم وجودچشم هر آن که ساکن ماتم سراست خون نوحه سراست نوح نبی در غم حسین(ع)از غصه دیدگان همه انبیاست خون چشم بتول(ص) از غم او گشته رود خونچشم علی(ع) و چشم همه اولیاست خون جسم حسین(ع) و نهصد و پنجاه و چند زخمجاری ز چشم زینب(س) از این ماجراست خون لبریز درد و محنت و رنج و مصیبتیمبر درد و رنج و محنت انسان دواست خون با خون نوشته اند روی قلب ما حسین(ع)سینه پر آتش است و ز غم چشم ماست خون ظهر عطش به خون خودش کرد او شناجاری ز جای جای تن از این شناست خون چشم زمینیان همه شد چشمه سار خوندر این عزا دو دیده ی اهل سماست خون هر ماه ما محرّم و هر روز روز غم همواره چشم ماست که از این عزاست خون ما غصه دار داغ حسینیم تا ابدیعنی علی الدّوام دل و دیده هاست خون فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 77 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 20:23

در عزایت رنگ غم دارد همه هفت آسمان دست غم دارند بر سر در عزایت قدسیان ناله ی واویلتا پیچیده در عرش خداچون شده روح الامین از این مصیبت روضه خوان تشنه لب بودی ولی آبی ندادت هیچ کسوای بر ما، با لب تشنه تو رفتی از جهان مردم دنیا که ریزه خوار خوانت بوده اندداده اند از کف ز داغ تو همه تاب و توان قلب هر آزاده ای می سوزد از داغ غمتشعله ور گشته ولی از غصه قلب شیعیان خون دل جاری است از چشم تمام انبیاءاولیا سر داده اند از غم نوای الامان فاطمه(س) آن بانوی پهلو شکسته در غمتمی کشد از سوز دل با رنج و غم آه و فغان قلب آل الله(ع) لبریز است از رنج و عزاشهر اندوه و غم و درد است از داغت جِنان می گذشت از کوی تو راه سعادت یا جواد(ع)رفتی و گم شد طریق نیکبختی را نشان ای تو معنای اذان و شارح آیات وحیبعد تو در ماذنه آهنگ غم دارد اذان زد منادی وقت قد قامت رسید اما دریغدر غمت هنگام قد قامت شده قدها کمان هر زمان، هرجا گذر کردم ندیدم غیر غمتا قیامت داغدار توست هر پیر و جوان تو به نص آیه ی قرآن همیشه زنده ایبر سر ما شیعیان هستی همیشه سایبان تو جوادی و تو هستی معدن جود و سخاما گدای خانه ی تو ای امام مهربان دشمنت پنداشت کشت و زیر خاکت دفن کردتا قیامت هستی اما مستدام و جاودان فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 61 تاريخ : شنبه 3 تير 1402 ساعت: 20:45

من یادگار خاطرات کربلایم من با غم و درد و مصیبت آشنایم در کودکی رنج اسیری دیده ام منیک عمر با آن غصه ها رنجیده ام من از کربلا سوغات غم آورده ام منبر دوش خود رنج و ستم آورده ام من از کربلا من خاطراتی تلخ دارماز کودکی تاریک بوده روزگارم سوز عطش را بارها احساس کردممثل علی اصغر(ع) پر از اندوه و دردم چیزی حریف قدرت گرما نمی شدسوز عطش را چاره ای پیدا نمی شد من خیمه ها را شعله ور دیدم در آنجادیدم کتک می خورد زینب(س) مثل زهرا(س) هفتاد دو گل پیش چشمم گشت پرپرگل های پر پر گشته ی در خون شناور در قتلگه چون جد خود را کشته دیدمیک باره من از زندگانی دل بریدم وقتی که شد هنگام تشییع جنازهدیدم که دشمن زد به اسبان نعل تازه دیدم که زینب(س) از غم مرگ حسینشمی ریخت جای اشک، خون از هر دو عینش من خاطراتی از غلّ و زنجیر دارمفصل خزان بوده است یاران نو بهارم از ناقه افتادم به روی خاک صحرامن هم کتک ها خورده ام مانند زهرا(س) بند ستم، شنهای داغ و هُرم سوزانپای برهنه، خسته جان، خار بیابان بر روی خاک افتاده هفتاد و دو پیکرسرهایشان بالای نی خورشید انور سرهای سرداران به روی نیزه ها بوداجسادشان بر خاک گرم کربلا بود ما را به بزم میگساران بُرد دشمنشد کار ما یک بار دیگر آه و شیون هستیم چون ما وارث مُلک فدک هادر بند غم خوردیم از دشمن کتک ها بر آل پیغمبر(ص) بسی جور و جفا شدویرانه ای در شام غم ماتم سرا شد دیدم رقیه(س) موی بابا شانه می زددل های ما را آتش آن دُردانه می زد من حامل این خاطرات تلخ هستمدر عمر خود از رنج و غم هرگز نرستم من تشنه ی یک جرعه از آب فراتمجان داده ام من پا به پای خاطراتم بازیچه ی من مرگ بوده در اسیریدیدم به چشمم مرگ خود را در صغیری امروز اگر چه کشته با دست هشامممن کشته ی رنج و مصیبت های شامم Adblo فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 60 تاريخ : شنبه 3 تير 1402 ساعت: 20:45

خبرنامه